اهورااهورا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه سن داره

گل زندگی ما

سه ماه ششم (تابستان 1393)

1393/11/4 1:01
نویسنده : مامان اهورا
429 بازدید
اشتراک گذاری

امسال تابستون خیلی بهت خوش گذشت چون دائم میرفتیم خونه بابابزرگ و تو اونجا با بابا اینا و پسرعموها میرفتی رودخونه

چندبار هم وقتی هوا خیلی گرم بود عمه چندتا تشت آب پر میکرد و شماها مینشستین توش و با شلنگ روتون آب میریخت ،وای که چه ذوقی میکردین

امیرعلی کوچولو و آقا اهورا که عاشق امیرعلیه

8مرداد عروسی زهرا جون (دختر عمو)قزوین

قربون تیپ تون

این قبل از عروسیه که تازه لباساتو خریده بودیم

با خاله زهرا اینا رفتیم زیارت آقا سید جلالدین اشرف آستانه

اینهم فکر میکنم 25 شهریور بود روز دختر که دختر خاله بابا برای دخترش آرتیمس که تازه بدنیا اومده بود مولودی گرفته بود رشت

وقتی آقا اهورا گشنش میشه ناغافل میره سراغ نون

عزیزم ما واقعا شرمنده ایم که امسال هم نتونستیم برات تولد درست وحسابی بگیریم بخصوص امسال که حتی کیک خریدنت هم دقیقه نو د شد چقدر فکر برای تولدت داشتم اما نشد انشاله سال دیگه جبران کنیم

تولدت مبارک همه بهانه زندگی ما

خوشحالی قبل از تولد

البته بابا بالاخره دقیقه نود رسید و تا جایی که میتونست برات سنگ تموم گذاشت شام هم مثل پارسال کباب داد

توی تولد امسالت مثل پارسال خاله حمیده اینا بودن و بابابزرگ و مادرجون و عزیزجون و بعلاوه خاله زهرا اینا که به ما افتخار داده بودن اومده بودن دست همگی درد نکنه راستی عمه حالش خوب نبود نیومده بود

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)